شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

اولین پست شهراد شیر کوچولو در سال1391

  سلام سال نو مبارک دعای شیر کوچولو در سال 1391 برای همه: خداوندا به همه بندگانت سلامتی بده سفره هفت سین  که به کمک شهراد کوچولو درست کردیم     در ادامه حرفهای شیر کوچولو: عکس و عکس و عکس... خونه آقا جون ومامان جونی.............  هفت سین عمو خسلو (خسرو) و الام جون(الهام) شهراد و لنا جون سخت مشغول بازی و این سفره بدون بلاچه ها گرفته شد آشهراد و لنا خانوم و سفره هفت سین بابجی وماماجی خونه عمه خانومی ...بازم با لنا هشتم راستی لنا دختل عمومه...دوشش دالم یه عالمه مصاله(محمد صالح)و علی... دادشی ...
15 فروردين 1391

کوشیدم...کیو... کیو...

  وقتی مامانی داره به کاراش میرسه وبه من توجه نمی کنه منم دست به کار میشم ابل (اول) عنک میزنم تفنگم هم میگیلم مامانی دستا بالا کیو کیو کوشیدم(کشتم)   خوب ماما حالا نگام میکنه بوسم میکنه میگم : دوست هستی؟ میگه : آله خیالم راحت که شد میرم سراغ بازی   نبشته مامانی: ------------------------------------------------------------------------ توجه: 1. عینک رو چرا برعکس گذاشتی 2. دیگه نگو به من بچه بد ... میدونم از کجا یاد گرفتی 3.خونمو چرا ریخت وپاش کردی آخه سبد اسباب بازیه؟ 4. عاشق این تیریپتم ... دوستت دارم ... ...
15 فروردين 1391

روز های آخر سال ما...

اینم مایه تو...(اینم مال تو)   حال من وشهی جونم خیلی بهتر شده ممنون از دوستان عزیزی که که که ... تنهامون نذاشتن ... وممنون از خدا جون   در ادامه حرف های شیر کوچولو کارهای بانمک این چند روزش رو گذاشتم و چند تا عکس مهم دیگه... اگه دوست داشتین ... ببینید...           به روایت شهراد شیر کوچولو:       وقتی ما شل وپل شدیم کلی ظرف مونده بود توی آشخسونه (آشپز خونه)   خوب بابا مهلبونه همه لو شوشت   مامان گفت چون سالی یه بار ظرف میشوری عکست رو بین المللی میکنم بابام هم خن...
28 اسفند 1390

ماجرای سیب سرخ....

  سیب سرخی که میتونه .... همش با یه سب سرخ بود که..... در ادامه حرفهای شیر کوچولو  کلا توضیح دادم سه شنبه: برداشت اول : در صندوق ماشینو باز کردم یه سیب سرخ ....  توجهمو جلب کرد   چهار شنبه: برداشت اول : صبح  توی پار کینگ برداشت دوم : سیب سرخه روی داشبورد وحس یه لبخند مرموز روی لبهاش برداشت سوم : شهراد: مامان سیب میخوام و سیب در دستان کوچک شهی تا خونه آقا جون برداشت چهارم : سیب افتاد .... شهراد : سیب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! برداشت پنجم : خم شدم سیب رو برداشتم و دیگه..... درد توی کمرم ..... برداشت ششم : موندیم خونه مامانجون من با هر حرکت، دادم به آسمون میرسه ...
25 اسفند 1390

4شنبه سوری به روایت مامان زهرا

  غم هایمان را هیزم کنیم تا در آتش خاکستر شود   4شنبه سوری وسال نو به شهراد عزیزتر جانم و   همه دوستان مبارک   آنچه که برما گذشت و چندتا عکس    در ادامه حرفهای شیر کوچولو   دستت را به دست من بده تا از آتش بگذریم،   آنان که سوختند، همه تنها بودند.   سوختن غصه هایت را در آتش آخرین چهار شنبه   سال آرزو دارم   پسر عزیزم ،   تنها بهانه ام در این دنیای پر دغدغه تویی...      رفتیم خونه آقا جون آقا جون واسه ...
24 اسفند 1390

رایین ... اژدها کوچویو...

  این پسمله... رایین جونمه... مامان فریباش دوست جونی مامانیه نمکی... جوجوکی... اژدها کوچویو... سالار...وکلی چی های خوب دیگه   یه مطلب خوندنی تو وب رایین ...پور ایران زمین .... بوده که مامانی گذاشته البته کپیه .     امروز یه وبی رو می خوندم که مال یه خانومی بود.. این خانم به تازگی نوزاد 3 ماهشو سقط کرده بود.. اصلا اوضاع روحی خوبی نداشت و حالا تو وبلاگی که باز کرده بود برای نوزادش، داشت خاطرات از دست دادنشو می نوشت... خود مسأله به خودی خود ناراحت کننده س؛ کسایی که چنین تجربه ای رو داشتن یا بین نزدیکاشون اتفاق افتاده می دونن که حتی از دست دادن یه نوزاد چند ماهه ی هنوز به دنیا نیومده ...
21 اسفند 1390

دین .... دین... گیتال میزنم

دین... دین.... دین.... دین....(دینگ) عاشق گیتال (گیتار) مامان زهرا هستم بعد از جعبه آرزو  الان ... دیگه دوست دارم فقط ... دین دین کنم همراه با زدن  هم میخونم کلا شادم... مامان نوشت: نمیدونم ٰ؛ شهراد عزیز این روزها رفتارت خیلی متفاوت شده مثلا جعبه ابزار همیشه توی کمد بود وشما میدیدی یا گیتار...  فکر کنم یکدفعه طرز فکرت رو عوض کردی ،حس کردی بزرگ شدی و دلت میخواد مستقل باشی ...... شاید هم ... نیدونم کارات خیلی بانمکه ...   تکیه کلامت اینه :   اجازه است دین دین کنم(گیتار بزنم)   این اجازه ها ما...
17 اسفند 1390

قاصدک و خاله ستاره و استاد شیل کوچویو

        شیل کوچویوی آدکتل یه دوست داله که اسمش  قاصدکه ... خاله ستاره ...مامان فرشته کوچویو... (همون چشم عسلی خودمون)  یه مجله اینترنتی داره که خیلی جالبه به نام قاصدک     اینم آدرس قاصدک        www.koodakane.niniweblog.com           تازه....آثار نی نی ها ومامان ها رو هم توی مجله  چاپ میکنن . تازه.... اولین قصه وشعر شیل کوچویو هم توی مجله چاپ شده میگی نه؟؟؟؟؟؟ در  ادامه حرفهای شیل کوچولو .... لطفا کلیک کنید...      ...
9 اسفند 1390