شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

رایین ... اژدها کوچویو...

  این پسمله... رایین جونمه... مامان فریباش دوست جونی مامانیه نمکی... جوجوکی... اژدها کوچویو... سالار...وکلی چی های خوب دیگه   یه مطلب خوندنی تو وب رایین ...پور ایران زمین .... بوده که مامانی گذاشته البته کپیه .     امروز یه وبی رو می خوندم که مال یه خانومی بود.. این خانم به تازگی نوزاد 3 ماهشو سقط کرده بود.. اصلا اوضاع روحی خوبی نداشت و حالا تو وبلاگی که باز کرده بود برای نوزادش، داشت خاطرات از دست دادنشو می نوشت... خود مسأله به خودی خود ناراحت کننده س؛ کسایی که چنین تجربه ای رو داشتن یا بین نزدیکاشون اتفاق افتاده می دونن که حتی از دست دادن یه نوزاد چند ماهه ی هنوز به دنیا نیومده ...
21 اسفند 1390

آرسس... دوست جونی

  آرسس پسر الهام جون دوست مامان زهراس. اون منم بغل آىسس . این عکس رو بهار 90 انداختیم برای شنیدن بقه حرفام .... ادامه حرفای شیر کوچولو رو لطفا کلیک کنید آرسس کلاس اوله. از وقتی رفته مدرسه من کمتر میبینمش .هر روز که از مهد میام خونه یهو یاد آرسس می افتم وبه مامان زهرام میگم : بریم خونه الهام جون.... آرسس... بازی کنم....      پایان. ...
16 بهمن 1390

کارن.... دادای من

کارن جونی من که خیلی خیلی دوستش دارم دومین نوه خاندان ماما ایناست البته یه جورایی ریس قبیله س . بقیه اش توی ادامه حرفهای شیر کوچولو ست کلیک کنید لطفا من شهی شیر کوچولو وقتی خیلی نی نی بودم بازی باماشین رو از کارنی یاد گرفتم . کارنی همه جا مواظب منه وهر کاری که داداشیم انجام میده من بلافاصله تکرار میکنم به همین خاطر همیشه همه به کارنی گیر میدن این کارو نکن ... اون کارو نکن... خیلی دوستت دارم راستی کارنی ما عاشق مراسم های مذ هبیه ومامان زهرام هم عاشق مداحی کارن کوچولوست اینجام داریم کارتون میبینیم ...
16 بهمن 1390

داداشی ها.. محمد صالح وعلی...

داداشی ها اولین نواده قوم بابایی   محمد صالح وعلی برادرند وپسر عمه  بنده  آشهراد میباشند .....  ادامه حرفهای شیر کوچولو رو لطفا کلیک کنید   بله من از هواداران داداشی هام هستم.وقتی باهم جمع میشیم خونه باباجی .... دیگه از خود بی خود میشم.   عمه خانم عمه خانم .....       بله علی .... همیشه مثه یه بزرگتر مواظب منه. دوستت دارم علی   ...
16 بهمن 1390

دادا... سورنا.....

دادا سونا (سورنا) بزرگترین نوه قوم مامانم ایناس. پسر خالمه .خاله سحر خاتون این قومه اگه دوست دارین بدونین بقیه حرفام چیه ...... ادامه حرفهای شیر کوچولورو کلیک کنید .... سورنا جون کلاس دومه ... یه جورایی مثل خودم عشق کارتون و بازیهای کامپیوتریه...مامانم بهش میگه وروجک... آخه خیلی بلاس اینم یه عکس باحال سورناجونی... نگفتم خیلی وروجکه!!!!!!   اینم من و دادا سورنا هستیم که رفتیم ارفعده و داریم کوهپیمایی میکنیم ...
16 بهمن 1390

اولین دوست نی نی من...

اسمش ... علی جونه... مامانم تازه با مامان ساراش اشنا شده اهل جنوب ایران زمینه ... امید وارم دوستای خوبی با هم بمونیم     مامان نوشت -------------------------------------------------------- پسرم بهترین زندگی رو کسی داره که بهترین دوست رو داشته باشه علی کوچولو به دنیای شیر کوچولو خوش اومدی ...
16 بهمن 1390
1