کوشیدم...کیو... کیو...
وقتی مامانی داره به کاراش میرسه
وبه من توجه نمی کنه منم دست به کار میشم
ابل (اول) عنک میزنم
تفنگم هم میگیلم
مامانی دستا بالا
کیو کیو
کوشیدم(کشتم)
خوب ماما حالا نگام میکنه بوسم میکنه
میگم : دوست هستی؟
میگه : آله
خیالم راحت که شد میرم سراغ بازی
نبشته مامانی:
------------------------------------------------------------------------
توجه:
1. عینک رو چرا برعکس گذاشتی
2. دیگه نگو به من بچه بد ... میدونم از کجا یاد گرفتی
3.خونمو چرا ریخت وپاش کردی آخه سبد اسباب بازیه؟
4. عاشق این تیریپتم ... دوستت دارم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی