شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

خلاقیت در بیدار کردن مامانی

       جمعه ها که میشه من به عادت همیشه زود پا میشم میگم : مامان زهرا پاشو صمانه بخولیم(صبحانه بخوریم) اما امروز صبح خلاقیت به کار بردم از کله سحر که بیدارشدم شروع کردم به ناز کردن مامان .  وبعد یه نوآوری زد به سرم که مامانی زودتر بیدارشه ....مامانی ام رو هی بغل میکردم ومیبوسدم ومیگفتم : دوستت دالم ... دوستت دالم ...   بله کار ساز شد مامانی پاشد ویه عالمه بوسم داد . ومن بهش فرصت ندادم خودم سریع گفتم : منم همینطور . خوب موفق شدم چقدر مامان آروم وخوشحال به نظر میرسید     مامان نوشت: شهراد جون عزیزکم خیلی عاشقت...
5 اسفند 1390

بای پوشک....

هورا.....             خلاصه تموم شد                     مثه یه گل تمیزم             پیش همه عزیزم با پوشک خداحافظی کردم   شهراد نوشت: ١. از مامان و باباهای مهربونی که به من لطف دارن ونظر گذاشتن... مرسی ... خاش میکنم...(ممنون به زبون شهی) ٢.یه عالمه بوس هدیه ی شیل کوچولو به جواب های درست ویه دنیا گل تقدیم به همه ٣. من گاهی دوست ندارم برم اونجا(ت و ا ل ت) اگه واسه...
5 اسفند 1390

اگه گفتی؟؟؟؟؟

تو ترک هستم....                           ترک چی؟؟    آره یه کم پیر شدم واسه دو...(پستونک جون).... ولی نه ....       نه نه نه نه... من هنو دکتلم (دکتل پستونکیان)....       اوه اصلا این کاره نیستم ....       اینم نه.. من نمی تونم از کارتون دل بکنم.... پس چیه؟؟ اگه گفتی؟؟               دو... که نیست پس ....     &...
2 اسفند 1390

اگر فرصت داشتم....

    وقتی میرم مهد کودک شهراد و بگیرم چند تا جمله که    روی تابلوست منو وادار میکنه چشم ازشون بر ندارم    دلم میخواد به همه مامان وباباها ی دنیا بگم :   فرصت رو از دست ندید....    هرگز نمی گم اگه فرصت داشتم....   آلان بهترین فرصته.....    درادامه حرفای شیر کوچولو میبینیم اگر فرصت داشتم....       اگر فرصت داشتم....   اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم، به جای آن که انگشت اشاره ام را به سمت او بگیرم، در کنار او می نشستم، انگشت هایم را در رنگ فرو ...
29 بهمن 1390

دکتر شهراد

من یه دکتلم نام: آ دکتل شهی (شهراد) منو به نام شیل کوچویو میشناسید عکسای منو حتما ببینید    شاید بخواین شما رو ویزیت کنم      عکسام در ادامه حرفای شیر کوچولو ست       سلام به مطب دکتل موچولو خوش اومدید از وقتی مامانیم وسایل دکتری رو بهم داده تصمیم گرفتم آ دکتر بشم خوب دکتلم دیگه اول مریض رو خوب معاینه میکنم آمپول رو حتما باید بزنم ببخشید من زیر پپو(پتو) هستم نمی خوام بجه ها از من بترسن!آماده ای هاپو   حالا در بخش مراقبت ازش مواظبت میکنم خیلی خوشحالم هو.....هو.... یادتون باشه من یه شیل کوچ...
26 بهمن 1390

حوصله نداره

یه وقتایی هست که اصلا حوصله نداره ...نداره مامانی ام ... اونوقت فورا از دیلیت استفاده میکنه .... خوب من دوست داشتم بدونم شبیه کی هستم....     ماما نوشت یه وقتایی توی زندگی هست که واقعا آدم کم میاره... چه روزای بدی ...  صبح شبی که خیلی دیر خوابیدی ...دیر پا شدی ... دیرم شده بود... باعجله بردمت مهد وبعدش تصادف... کنترل از دستم خارج شد وزدم به ماشین یه آقا دکتره ... الان چند روزه که مرخصی گرفتم... توی این روزایی که خونه موندیم که کاش نمی موندیم کلا بهم ریختم ... وامروز که روز عشقه میخوام برا تو عشق زندگیم یه پست جدید بزارم و قول میدم مطلبی که دیلیت شده رو بعدا بزارم عزیزم باید بدونی همه زندگی منی ... همه... دوستت ...
25 بهمن 1390

دوستت دارم

    تقدیم به شهراد شیرکوچولوی من و.... همه دوستان     اینقد تو رو دوست دارم که هیچ کسی کسی رو ایینجور دوست نداره اینقد برات میمیرم قد یه دنیا خوبی قد هزارتا ستاره .......     ...
25 بهمن 1390

دو دو تا = دو تا پستونک

                             اونقد دو (پستونک) دوست دالم که.                                              دو تا دو تا میخولم.... ............                       این داستان ادامه دارد...... ...
23 بهمن 1390

تون دن دی......

              عاشق تون دندی هستم .....   فکر می کنی توندندی چیه؟؟؟؟   اگه دوست داری بدونی توندندی      به چی میگم لطفا ادامه حرفهای شیر   کوچولو رو کلیک کن   تون دن دی تون دندی عاشق توت فرنگی هستم الان که فصلش نیست کمپوت توندنی میخولم   گاهی که هوس میکنم ونیست کلی دلم آب میشه ولج میکنم. وقتی کمپوتشو میخولم میگم:هم هم... توشه ..(ترشه).   من تون دندی دوست دالم خوس...
22 بهمن 1390