شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

ماجرای سیب سرخ....

1390/12/25 23:23
نویسنده : مامانی زهرا
560 بازدید
اشتراک گذاری

 

سیب سرخی که میتونه ....

همش با یه سب سرخ بود که.....

در ادامه حرفهای شیر کوچولو  کلا توضیح دادم

سه شنبه:

برداشت اول: در صندوق ماشینو باز کردم

یه سیب سرخ ....  توجهمو جلب کرد

 

چهار شنبه:

برداشت اول: صبح  توی پار کینگ

برداشت دوم: سیب سرخه روی داشبورد وحس یه لبخند مرموز روی لبهاش

برداشت سوم: شهراد: مامان سیب میخوام و سیب در دستان کوچک شهی تا خونه آقا جون

برداشت چهارم: سیب افتاد .... شهراد : سیب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برداشت پنجم: خم شدم سیب رو برداشتم و دیگه.....

درد توی کمرم .....

برداشت ششم: موندیم خونه مامانجون من با هر حرکت، دادم به آسمون میرسه

برداشت هفتم: شهراد داشت بازی میکرد خورد زمین وپای کوچولش رفته توی آتل

 

 

حالا من وشهراد 2 روزه خونه مامان جون وآقاجونیم

هر دومون نمی تونیم راه بریم

هر دو مون....

 

برداشت آخر: سیب کجاست؟ دیگه سیب رو ندیدم!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

حکمتی در کار بود؟

 

شهراد نبشته:

پام بو شد ، باتل بستم....(آتل)....دد میکنه (درد)....

 

 

خدا کنه تا عید خوب شیم

 

 

 

امان از سیب سرخهگریهگریهگریه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان علي خوشتيپ
26 اسفند 90 1:16
نوروز را سپاس می گویم که بهانه ای است برای

نکو داشت آنهایی که به یادشان هستیم.

پيشاپيش نوروز فرخنده باد . . .

.


ممنون
کاش ... دوست گلم
فکر کنم ... ای بابا... هر چه از دوست رسد نیکوست سال خوشی داشته باشین
سحر مامان سورنا بلا
26 اسفند 90 15:10
خاله جونی از دیشب تا حالا قلبم اینجوری شده(شکسته)انقدر براتون دعا می کنم تا خوب خوب خوب شین...خاله فدات شه چرا اینقدر ملیص میشی گربه ملیص شه!!!


مرسی خاله جون مهربونم
دادا سورنا تقدیم می کند
26 اسفند 90 15:12
داداشی دوست داره والان خیلی ناراحته وتو فکر اینه که سیبرو بزنه توچشم شیطون تا دیگه شهراد رو چش نزنه....


محکم بزنش چون بد جوری ما رو داغون کرده
سحر مامان سورنا بلا
26 اسفند 90 15:26
شیر کوچولو ناز من پاهاش بو شده
الان توی آتله مثل یه بسته
خاله جون مهربون شده چه خسته
چون که الان 2روزه خونه نشسته
خاله جون وشهرادی خوب میشین فردا
دوباره پر می کشین میون دلها

سروده از سورنای دل شکسته


خاله فذات بشه میبینم که شاعر شدی اونم از نوع وروجکی...ممنون
عمو محمد
26 اسفند 90 15:33
مگه نگفتم خطرناکه حسن!!!!
چرا گوش ندادی عمو؟
حالا ناراحت نباش زود خوب میشی وعید با سورنا اسکیت بازی می کنی.


ممنون عمو محمد
lمامان نسترن
26 اسفند 90 17:43
خدا بد نده عزیزم....انشاا...زودتر خوب بشی .شهراد نازنینمو ببوس


ممنونم خاله مهربون من
مامان نسترن
26 اسفند 90 17:46
چندروزه ديگه بهارميادوهمه چيزروتازه ميکنه :

سال رو،ماه رو،روزهارو،هوارو،طبيعت رو،

ولى فقط يه چيزکهنه ميشه که به همه ى اون تازگى مى ارزه

دوستيمون ...


سال نوت مبارک عزیزم

ممنون عزیز دلم به امید سال خوش برای شما وعزیزانتون




بابای دوقلوها
27 اسفند 90 7:35
آخی، شهی؟ شب عیدی چی شدی؟ ایشالله که زود خوب شی گل پسر، خیره انشالله


ممنون
مامان علی خوشتیپ
27 اسفند 90 13:39
نوروز را سپاس می گویم که بهانه ای است برای

نکو داشت آنهایی که به یادشان هستیم.

پيشاپيش نوروز فرخنده باد . . .




ممنون عزیز دلم ............
از ته دلم یه آرزو دارم برات سلامتی سلامتی سلامتی.........انشا...همیشه سلامت باشید وسال به از قبل داشته باشی دوست گلم
مامان علی خوشتیپ
27 اسفند 90 13:41
دوباره فرستادم خوشت بیاد


کلا دوستت دارم
مامان علی خوشتیپ
27 اسفند 90 13:43

الهی بمیرم الان چطورید؟
من که دقیقا متوجه نشدم چی شده؟خب درست توضیح بده دیگه
ایشاالله هر چی که شده زودتر خوب بشید


خدا نکنه عزیزم...هیچ ...بیخودی دوتا مون اوفتادیم توی خونه شل و پل شدیم.و ممنون دوست گلم


مامان علی خوشتیپ
27 اسفند 90 13:44
حتما چشتون کردنا


ای بابا... حکمتی توش نهفته حتما که ما بی خبریم
مامان آروین
27 اسفند 90 15:34
درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم.




ممنون دوست خوبم وبا آررزوی بهترین ها برای شما و خانواده گرامی
الهام (مامان لنا)
27 اسفند 90 16:02
آخی شهراد کوچولو وزهرا خدا بد نده چند بار تماس گرفتم خونه نبودین
ایشالله هردوتون زود زود خوب بشین


ممنون از لطف شما...
تلفن رو اسلیپ بود بازم ممنون که به فکر ما بودین
فریبا
27 اسفند 90 20:22
ای داد بر من!!! آخه چرا؟!
من و رایین هم از دیروز تا حالا به شدت مریض و سرماخورده می باشیم!!!
حالا هر دو بای برای هم دعا کنیم...
ایشالا زودتر خوب شی...


ای بابا... عزیزم ایشا... زودتر خوب میشین
afshin
27 اسفند 90 21:06
نوروز ...

یادگار دین زرتشت ، مهر کوروش ، جام جمشید ، تیر آرش ، عشق بابک

بر همه ایرانیان و پارسي گويان فرخنده باد .


ممنون وبر شما هم مبارک
مامان چشم عسلي
27 اسفند 90 23:20
سلام خانومي خدا بد نده دم عيدي چي كرديد با خودتون چشم بد دور مواظب خودتون باشيد تا انشالله زود زود خوب بشيد


ممنون دوست عزیزم
همیشه سلامت باشین
انشا...
مامان رها
28 اسفند 90 7:59
وای شی شده کی زده که کشته کی ملده
می کشمم می زنمش می خولمش
تا دیگه تورو اذیت نکنه
خوف بشی الهی دوست دارم چه ماهی


همش تقصیر اون سیبه بود.....
ممنووووووووووووووووووووووووووون خاله جون مهلبوووووووووووووووووووووووووووووووون