شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

این روزای ما

این روز ها... یه دوچرخه ... یه اسب... جعبه ابزار... چند تا کتاب... کارتون همه ریخته توی حال... و شهراد تموم لحظه هاشو با همین ها میگذرونه   اما امروز صبح: شهراد که جیش زده توی شلوارش ومن متوجه نشدم داشتم باهاش بازی می کردم :مامانی بخند : مامانی نا لاحت نشو اااااا شهراد شلوارت چرا خیسه : آب لیخت آب از کجا اومد : اونجا کجا مامانی؟؟؟ :مهد کودک !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :مامانی بخند... نالاحت نشوووو.بلیم دشویی باشه آخه چی بهت بگم شیرین زبونم     شهراد اینجا رو گلد نکن آشغاله پات کثیف میشه : مامانی یواشکی اومدم=از کنارش رد شدم لگد نکردم آشغال رو   ...
28 فروردين 1391

13 با تاخییییییییییییییییییییییییییییر

  13 با تاخیییییییییییییییییییییییییییییییییییر در ادامه... جنگل امره - امامزاده علی- ساری   ماجرای کله پا شدن من و بابا محمد روی تاب:     اینجا دالیم میخندیم تاب تاب عباسی ... بغل بابا بندازی... مامان زهرا: عکس.. عکس.. تا مامانی دوربین و گذاشت پایین ای بابا ... صدای آخ آخ....چی شد؟ حیف شد مامانی از پیچ خوردن بابا ومن لای تاب (کله پا) عکس نگرفت خداروشکر من هیچی نشدم ولی بابایی یه  کم پشتش خراشیده شد     پیچک!!!!! ............................................... ......................
27 فروردين 1391

آخر هفته ی سبز

    آخل هفته شد رنگ سبز ... امیدوالم همه روزای همه سبز باشه ینی مامانم آرومه که اسم آخل هفته رو سبز گذاشته؟  نی دونم ...   در ادامه حرفای شیر کوچولو   عکس ...عکس ...عکس ... با یه کمی حلف....             آخل هفته شد رنگ سبز ...   امیدوالم همه روزای همه سبز باشه   ینی مامانم آرومه که اسم آخل هفته رو سبز گذاشته؟    نی دونم ...     شب لفتیم بیلوم... با لنا جونی دخمل عموهه بخول... بخول ....  یه نون بل بلی رو به زور دادی...
25 فروردين 1391

عکس های مسافلت نوروز 1391

   عکسام در ادامه حرفای شیر کوچولو       امام رضا دوستت دالم اینجا دالم تعظیم میکنم ... امام رضا دوستت دالم شکار لحظه دخملی  نان میفولوخت میدون های شهر اما رضا خیلی خوجگل بودن اینم یه پول بزرگه توی یکی از میدونا بود منم گفتم یه کم لوش بشینم استلاحت کنم اینم که لنا خاتونه نی خام سوال اسب شم دیگه اینم همون اسب کوچویو ست که منو به زور سوارش کردن شکار لحظه پسری از جنس تنهایی ... خیابان... سخت... مهربان... کاش همه بچه ها با پدر ومادر شون زندگی میکردن نکن ... داره گوشش کنده میشه شه...
23 فروردين 1391

بدون شرح .... نه... بایه کمی شرح حال

مامانی خو آب بازی دوست دالم دیگه....     زهرا نبشته: ------------------------------------------------------------- بخدا نمی خوام فقط از این قسمت کارات مطلب بزارم اما تقصیر خود وروجکته از بس این روزها ... آب بازی میکنی   در ادمه حرفهای شیر کوچولو.... عکس های بدون شرح این بلاچه س.             ...
19 فروردين 1391

خصوصیات شهراد وگفته هاش

شهی عزیزم نفسم دنیا رو باتو عوض نمی کنم دوستت دارم   ادامه حرفهای شیر کوچولو حرفهایی برای گفتن هست نمشته کنم=بنویسم نگاشی=نقاشی کوشیدم=کشتم دوخرچه=دوچرخه سگ اشگال=سطل آشغال آلوته=الوده  ازازه میدی=اجازه میدی   من دیگه ملد (مرد!!!) شدم=وقتی میخواد بره جیش کنه من قبی(قوی) شدم=وقتی غذا میخوره(بافیگور بازو)   وقتی غذایی رو بالذت میخوره یه حرکت خاص داره تکون هایی از کمر به سمت بالا وحرکت تایید سر!   وقتی چیزی ازم میخوادکه ممکنه بهش ندم= عزیزم ...میدی؟؟   وقتی من خوابیدم=با دستای کوچولوش دست و صورتمو نازی میکنه وبا سر م...
17 فروردين 1391