پستونک جونم بای بای
دیگه با دو (پستونکم )خداحافظی کردم
البته نه به همین سادگی ها
بم گفتن گم شده
اون یکی دو هم که نیست
اون یکی کثیفه
اون یکی افتاد توی دستشویی
اون یکی...
منم حسابی کلافه شدم
صبح زود طبق عادت دو می خاستم... نبود
مامان ساعت 4 صبح برام کارتون می زاشت
گاهی صبح ها که دلم دو می خاست و نبود از زیر پتوم جایزه در می اومد
هییییییییی
منم کج دار مریض تحمل می کردم
تنها وقتی که دو نمی خاستم توی مهد کودک بود
کاش همش مهد می موندم
خلاصه با هندونه های بزرگ شدی و مرد شدی و ... اینا زیر بغلم دو جونمو ازم گرفتن
اینم آخرین عکس از دو خوردنمه
به هیچ کس نگفتما
اما
من
هنوزم
گاهی
دلم
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووو می خاد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی