شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

بازی میکنم.... لج بازی هم میکنم...

1391/1/15 18:56
نویسنده : مامانی زهرا
504 بازدید
اشتراک گذاری

 

یه وقتایی لج بازی میکنم از نوع شدیدش

توجه بفرمایید:

 

شهراد ولجبازی

اینجا استارت لج بازیمه

{مبالک این دو(پستونک جدیدمه)مژهمژهمژهمژهمژهمژهمژه}

 

دالم اوج میگیلم توی لج.....نیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخند

 

بقیه لجبازی هام در ادامه حرفای شیر کوچولو

 

 

شهراد ولجبازی

اینجا استارت لج بازیمه

{مبالک این دو(پستونک جدیدمه)مژهمژهمژهمژهمژهمژهمژه}

شهراد...لجبازی...

دالم اوج میگیلم توی لج.....نیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخند

شیل کوچویو لج میکند

خوب خسته شدم مامانی مشغول عکاسیه یه کم

استراحت میکنمچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمکچشمک

لج بازی شهراد

دوباله شروع ... لج... لج... لج...لجبازییییییییییییییی

دالم لج میکنم

یه کم فکل میکنم ..... اها....گریه بهتره ...........چشمکچشمک

لج لج لج شیل کوچویو

ینی جواب میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از لج کردن خسته شده شیر کوچویو ما

قهر میکنم شاید جواب داد.....

 

سلفه شیر کوچولو خان

سلفه حتما جواب میده

لج بازی میکنم

 نه زهرا خانوم اصلا توجه نمیکنه

 

کمک.... شیر کوچولو داره لج میکنه

کمک کمک کمک.........ظاهرا ماما از من لج باز تره

خوب بی خیال میشم اما شارج دوربین مام تمون

شد که از خندم عکس بندازه

 

این یه نمونه از لج بازی الکی بود تا بعد..... بدرود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

بابای دوقلوها
22 اسفند 90 12:39
آفرییییییین به تو مامان که این لحظات رو ثبت میکنی.
خیلی جالب بییییییییید.

در ضمن فکر نکنی شهی لج کرده بوداااااااااا. فقط میخواست ببینه که مامانی چقد بهش توجه میکنه.

شهی بدون که دوست داریم. یه ذره هم شک نکن


بازم ممنون عمو بابای دوقلو های مهلبونم
مامان آرینا موفرفری
22 اسفند 90 15:28
اوه اوه اوه لج باززززززززززززززززی.
شیل کوچولوی خاله شما هم !!!!!!!!!!!!!!!!


بله خاله مامانی مو فل فلی .... جدیدنا یاد گلفتم
فریبا
22 اسفند 90 19:15
ای جان!!! همین لج کردنش هم شیرینه این گوگولی
چقدر کلاه و شالش خوشگله.. نکنه کار خودته؟


با اجازتون بله ... ممنون دوست خوبم
فریبا
22 اسفند 90 19:15
پستونک جدیدتم مبارک خاله جونی


مرسی خاله جونی
الهام (مامان لنا)
22 اسفند 90 23:59
عاشقتم شهرادی تو هنو مامانیتو نشناختی بلا اما اگه یکم ادامه میدادی موفق میشدی


الهامی خوف مامانی رو میشناسه..بووووووووووس
الهام (مامان لنا)
23 اسفند 90 0:01
سلام چی تموم نشد من هنوز شروع نکردم بابا همه که مثل تو کاری نیستن که پنجشنبه تازه میخوام شروع کنم


ای بابا چقدر دیر...
مامان آنیسا
23 اسفند 90 10:40
لج بازیش هم قشنگه
راستی ما برگشتیم به ادرس قبلی
از امروز خواستین به ما سر بزنین بیاین اینجا
http://anisaeshghe.niniweblog.com/

ممنونم عزیزم
سحر مامان سورنا بلا
23 اسفند 90 10:43
لج لج لجبازی..... خواهر زاده خودمی جیگرم
خوب منم اگه بودم اینقدر لباس تنم میپوشیدن قر قر میکردم...
خاله خیلی دوستت داره


منم دوشتون دالم
دادا سورنا تقدیم می کند
23 اسفند 90 10:46
سلام دادا خوبی دیگه لج نکنیا خاله جون گناه داره...دوستت دارم...


چشم دادا...........دوستت دالم
مامان نسترن
23 اسفند 90 12:34
قربون اون قیافه هنریت خاله جون...عاشق اون عکس کنار صفحم.


ممنون خاله مهلبون
مامان رها
28 اسفند 90 7:49
وای لجبازیتم خوردنیه
کلا از بس ملوسی خیلی دوست داشتنی هستی فقط نفهمیدم لجت برای چی بود فکر کنم برای گرفتم دوربین بود نه شیطون


ممنون خاله جونی
نه لج الکی
خودمم نی دونستم چی میخوام والا...
مامان رها
28 اسفند 90 7:50
راستی داشت یادم می رفتا دیدی چی شد
پسمومک جدیدت مبارک عسملم


خاله .... ممنون...