شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

قصه شهی و جعبه آرزو

1391/1/15 19:03
نویسنده : مامانی زهرا
848 بازدید
اشتراک گذاری

یه کم ملیض بودم ابن روزا.....

 

اونقد شلبت خولدم تا یه کم خوب شدم

   شهراد عزیزم بعد از یک هفته بیماری خلاصه یه کم بهتر شد

 

     شهی وجعبه آرزو

 

 توی اتاق ، روی تخت ، بله........

 

جعبه آرزوهام اونجا بود

 

حالا مامان کو؟؟؟؟؟؟

 

زهرا داره ظرف میشوره .نیشخندنیشخندنیشخند

 

این منم که سر گرم وخوشحال از ....

 

 

از چی؟    از جعبه آرزو در ادامه حرفهای شیر کوچویو.....

 

 

 

 شهی وجعبه آرزو

 

 توی اتاق ، روی تخت ، بله........

 

جعبه آرزوهام اونجا بود

 

حالا مامان کو؟؟؟؟؟؟

 

زهرا داره ظرف میشوره .نیشخندنیشخندنیشخند

 

این منم که سر گرم وخوشحال از ....

 

ج ع ب ه..... آ ر ز و ه ا......

 جعبه آرزوهای شهراد شیر کوچولو

وقتی ماما زهرا رسید .... هول شدم !!

 

گفتم: اجازه است چکش بزنم اجازه.....

 

معلوم بود مامان زیاد بدش نیومده از این کارم

 شیر کوچولو و جعبه آرزوها

ما هم از روش خودمون رفتیم رو مخ ماما زهرا....

 

اینم چند تا از شیرین کاری هام:نیشخند

 شیرین کاری شهراد با وسایل جعبه آرزوها

 یه شیرین کاری دیگه از شهراد

 شاهکار هنری مامان زهرا (شهراد لای انبر دست)

این قصه تموم نشد ...

 

فردا که از مهد اومدم یه راست رفتم ....

 

کجا؟؟؟؟؟؟؟

 

بله جعبه ای که آرزو داشتم بهش دست بزنم

 شهراد و جعبه آرزو......

 اینجا خسته شدم ولی دست بردار نیستم

  دراز کشیم وخسته شدم ولی نمیخوام از این جعبه دست بردارم

این قصه تموم شد ولی این عکس تکراری رو مامان

 

گذاشته تا یه چیزیو شما ببنید

 شیر کوچولوووووووووووووووووو

قطره آب زیر پستونکم رو نگاه نکنید لطفا.....

 

شاید بارون اومده....نیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخندنیشخند

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مام پارسا
14 اسفند 90 4:17
سلاااااااااااااااااااااااااااام شیر کوچولوی خاله.
عزززززززززززززززززززیزم دیگه قرار نشدا.بابا اون جعبه مال مردای بزرگه.مرد بزرگم که پستونک نمی خوره.
بندازش اَخه.
اونم خاله جونم بارون نیست که از دهنت داره میاد بلکه از دیدن اون جعبه آرزو هات ، گِلِس از لب و لوچه ات آویزون شد
بوووووووووووووووووووس

اره خاله جون ... به هیچ کی نگو چیه....

مام پارسا
14 اسفند 90 4:18
مامان شهراد جون میشه خصوصی بهم بگی کجای ساری هستید؟
اگه دوست داریا


البته ....
مامان متین
14 اسفند 90 9:09
ای جانم چه باحال گفتی جعبه آرزوها ..ولی یادت باشی شهراد جونی هر ارزویی خوب نیستا بعضیاش مثل اینا میتونه خطرناک باشه .پس با مامانی به آرزوهات برس

مامان آرینا موفرفری
14 اسفند 90 15:05
عزیز خاله، که جعبه آرزوهاش جعبه ابزاره .مامانی خیلی مراقب شیل کوچولوی خاله باش داره کم کم خطرناک می شه.


خاله جون این پسر خیلی بلا شده
فریبا
14 اسفند 90 15:10
چرا شما کوچولو ها انقدر به وسایل بزرگترها علاقه مندید؟!!
آخی.. چه بارونی هم اومده!


شما هم متوجه شدین که بارون اومده....

فریبا
14 اسفند 90 15:11
اینم واسه مامانی زهرا


مرسی عزیزم
سحر مامان سورنا بلا
14 اسفند 90 18:05
ای خاله ...شیرینکاری پشت شیرین کاری!اشک شوق شنیده بودم اما آب دهن شوق نشنیدیم والا...
هی مهندس.مگه دکتل نبودی؟


ای بابا خاله جون شما دیگه چلا؟؟؟
میگم دالم همه چی ها رو تست میکنم بعدا میگم چی کاره میشم بوسسسسسسس خاله جون
بابای دوقلوها
14 اسفند 90 20:32
شنیدید میگن طرف آچار فرانسه هستش؟
عیناً منظورشون شهی خان بوده.
دکتر که هست- قصه گو- و حالا هم تعمیر کار اونم از نوع حرفه ای. با اون همه آچار و ابزار.

سلامتیت آرزومه


عمو بابای دخمله ها ....
دنیا بلام نا شناختس ... فعلا دالم آشنا میشم ...
مامان نسترن
14 اسفند 90 22:16
الهیییییییی...عروسک دوست داشتنی...دلم میخواد حسابی ببوسمت شهرادی خاله.


ممنون
مامان چشم عسلي
15 اسفند 90 8:29
سلام مهندس خوبي عزيزم؟آفرين پسرم همينطور پيش بري تا مدرسه نرفتي دوره كامل مشاغل رو طي ميكني فقط مراقب خودت باش
ماماني دل نوشته ات چي شد؟


مرسی خاله .... از دل نگو که.... بد جور مشغول گرد گیری و مشغول... چشم
مامان سارینا
15 اسفند 90 9:43
سلام خوشگل خالهههههههه . جیگر تو شیر کوچولوی شیطون . خاله جونم کوچولوی نازتو خیلی خیلی ببوس . ماشالله خیلی خوشمزست زنده باشی شهراد خاله


مرسی خاله جوووووووووووووووووون مهربون
سحر مامان سورنا بلا
15 اسفند 90 17:52
شهرادی بیا دیگه دلم برات تنگ شده خاله جون من وسورنا لحظه شماری میکنیم تا عید از راه برسه وما بیایم ساری


ما هم دلتنگ ..کاش این روزها زود تر تموم شن..
بهار(مامانی شهراد)
16 اسفند 90 17:59
آآآآآآآآآآآآآآپم
مامان علی خوشتیپ
17 اسفند 90 13:24
قربون پسر کنجکاو و باهوش بشم


ممنون
پارسا
17 اسفند 90 18:22
سلام دوست من
من یک سایت بازی انلاین دارم به اسم گیم باز
توی اون بیشتر بازیهای کودکانس
یک امکان خوب که سایت داره میتونید هربازی که دلتون خواست فقط با
قرار دادن یک کد اون بازی رو بذارید توی وبلاگ خوتون برای بازدید کننده ها قرار بدید
ممنون میشم لینک سایت رو در قسمت دوستان خود اضافه کنید
اگه خواستید میتونید از توی خود سایت با من در تماس باشید
www.gamebaz.ir


باشه خبرتون میکنم..