شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

مامانی گنا میشه...

1391/2/9 20:20
نویسنده : مامانی زهرا
1,091 بازدید
اشتراک گذاری

 

شهراد

 

بابایی گفت:شهراد رو آماده کن ببرمش بیرون

شهراد مثل همیشه:

خوشحال... آماده... بوس... بای بای

 

 

اما...

اما...

شهراد چرا مامانو این طور نگاه می کنی؟

 

 

صدای شهراد توی را ه پله می پیچه:

نلیم... مامانی گنا میشه

نلیم... مامانی گنا میشه

 

نلیم... مامانی گنا میشه

 

نلیم... مامانی گنا میشه

 

 

 

(نریم ... مامانی گناه داره- تنها میشه)

یه جمله با دومعنی....

ای دوست داشتنی... نفس... زندگی...

میشه تو رو داشت وباز هم از دنیا و غصه هاش گلایه کرد؟

شیرین زبونم دوستت دارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان علي خوشتيپ
9 اردیبهشت 91 20:32
قربون پسر مهربونم بشم
تارا
9 اردیبهشت 91 20:37
دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش.
مامان متین
9 اردیبهشت 91 21:13
عزیزم. قربون اون دل نازک برم من که اینقدر با محبتی
فریبا
9 اردیبهشت 91 21:17
واقعا این خوشبختی نیست؟..
می دونم که یه وقتایی بعضی مسایل روزهای آدم رو خاکستری می کنن، اما این کوچولوهای شیرین می تونن امید رو به ما هدیه کنن...
خیلی دوست داشتنی بود جمله ی شهراد... وقتی خوندمش دلم ضعف رفت...


پاسخ شهراد:
خابل نداشت ...
فریبا
9 اردیبهشت 91 21:20
زهرا جان خوشحالم که برگشتی... دلم تنگ شده بود...


دلتنگی منم زیاد بود
راستی چرا اینقد دلم برات تنگ میشه
مهره مار؟؟
فریبا
9 اردیبهشت 91 21:28
نه عزیزم... دل به دل راه داره! اونم راه مخصوص


موندنی هستی همیشه تو دلم فریبا
ilijoon
9 اردیبهشت 91 23:01
اي جانم قربونت برم عزيزم كه انقده شيرين زبوني مهربونم دوستت دارم
سحر مامان سورنا بلا
10 اردیبهشت 91 7:56
بخولمت.... هوممممم......
سحر مامان سورنا بلا
10 اردیبهشت 91 7:58
یه بوس برا شیرین زبون خاله...
مام پارسا
10 اردیبهشت 91 16:14
الهی قربون اون دل مهربونت برم من. واقعاً ماها اگه شما کوچولو های ناز رو نداشتیم چطوری می خواستیم زندگی کنیم. دومست دالم شهی جون
مامان پریسا
11 اردیبهشت 91 0:42
مامان سارینا
11 اردیبهشت 91 9:24
الهی قربونت برم عزیز خوشمزهههههههههه . آخی چه مهربونه این گل پسری قند عسل . خیلی خوشم اومددددددددد مامانی گنا میشه فدای خودت و این حرف زدنای خوشگلت . دوستت داریم کوچولوی عزیززززز
مامان رها
11 اردیبهشت 91 9:27
قربون اون مهربونیت برم خاله که هنوز هیچی نشده اینقده هوای مامانی و بابایی رو داری عزیزمی خدایا کی میشه منم حرفای با معنی رها رو بنویسم به شهرادبلبل زبون حسودیم میشه
مامان امیرمحمد
11 اردیبهشت 91 9:56
عزیز خاله قربونت برم ... وای که وقتی این بچه ها حرف میزنن آدم میخواد غش کنه ...
مامان آنیسا
11 اردیبهشت 91 11:33
ایییییییییییییی جووووووووون چه پسملی....چه گل پسملی فداش که اینقدر مهربونه
بابای دوقلوها
11 اردیبهشت 91 15:14
آفلین دکی مهلبون که اینقد مامانشو دوس داله
مبین فرفری
11 اردیبهشت 91 17:27
سلام عزیزم کجایی کم رنگ شدی دیگه به ما سر نمیزنی؟


عزیزم ادرس وب شما رو ندارم لطفا برام بزاریییییین.
مامان چشم عسلی
13 اردیبهشت 91 11:35
سلام شهی جون مهربون . کجا بودی دلم تنگ شده بود هر وقت می اومدم همون پست جمعه ما بود . دو سه روز نتونستم بیام . ماشالله جبران کردید توووووووووووووپ وای که من فدای دل مهربون شهی جونم بشم وقتی اون لحظه شما و شهی رو تجسم کرذم دلم غش رفت خیلی حس قشنگی بود. این حس قشنگتون پاینده عزیز دلم راستی مبین جون لینک ما هستند اگر دوست داشتی از وب دخترکم برو . وب مبین جانم خیلی قشنگه